یکشنبه 02 دی 1403

دستاوردهای فصل 22 کاوش‌های باستان‌شناختی در تپه هگمتانۀ همدان

464
0

گروه کاوش فصل بیست‌ودوم تپه هگمتانۀ همدان ، پس از گذشت 37 سال از آغاز کاوش‌ها در سال 1362 و شش دهه از انتخاب محل تپه هگمتانه در بافت قدیمی شهر همدان کنونی برای جستجوی بقایای مادّی دورۀ ماد در دهۀ 1340، به مواد فرهنگی آن دوره در بافت و بستری نسبتاً مطمئن دست پیدا کرده است.

به گزارش میراث‌آریا به نقل از روابط عمومی پژوهشگاه میراث‌فرهنگی و گردشگری، همدان امروزی وارث نام و جایگاه جغرافیای تاریخی هگمتانۀ باستانی است؛ چونان که زبان‌شناسان پژوهیده‌اند هگمتانه به معنی «محل گرد آمدن» است، جایی و جایگاهی برای تجمع و تجمیع و وفاق و توافق، محلی برای هماهنگی و همراهی، مکانی برای یکی شدن، و این خود یکی از زیباترین و عمیق‌ترین معانی برای نام شهری کهن می‌تواند باشد و هست؛ شهری که می‌سازندش از برای پیوند و پیوستگی و همبستگی. هگمتانۀ باستان در روزگار برپایی‌اش نشانی بوده برای آغاز دورانی نو، نمادی برای شروعی دوباره؛ مادها سازندگان این شهر، هگمتانه را سرآغازی برای تاریخ خویش می‌شمردند، برای یکی شدن با هم، برای اتحاد، و برای قیام و خیزش علیه یوغ منفور امپراتوری آشور که چند سده ایران غربی را پایمال سپاهیان خویش کرده بود، بنابراین هگمتانۀ مادان نماد حریت و آزادی و آزادی‌خواهی و استقلال هم بود.

هگمتانه در تاریخ باستان و نزد باستانیان همان مقام را داشت که برای مثال شوش و بابل و آتن و رُم می‌داشتند؛ مگر نه اینکه پدر تاریخ، هرودُتوس هالیکارناسوسی، در تواریخ خویش، گرداگرد باروی هگمتانه را لابد به جهت نشان دادن اهمیت و اعتبار آن با باروی آتن می‌سنجید؟ مگر نه اینکه بعدتر قدمت و تاریخ بنایش را لابد به جهت نمایاندن کهنگی با رُم می‌سنجیدند، و هم شکل بنایش را باز با همان رُم و با هفت تپۀ آن شهر همسان و همساز می‌دیدند و می‌یافتند، و مگر نه اینکه تقریباً همۀ جهانگردان و پیشتازان و مسافران غربی که به جای جای مشرق‌زمین سرک می‌کشیدند به همان اندازه که در جستجوی شهر دانیال و دارالسلطنۀ داریوش در شوشان، و شهر ابراهیم و برج نمرود در بابل‌زمین بودند، هفت باروی رنگین‌کمانی هگمتانه را نیز می‌جستند. هگمتانه در کنار شهر پارسیان، تخت جمشید، مظهر همۀ توانمندیهای شهریاران ایران باستان بود.

هگمتانه، نیای همدان، همچنین چونان باراندازی امن و مطمئن، پایگاه و ایستگاهی مهم در طول شاهراه خراسان بزرگ، آن مسیر مبادلات بازرگانی شرق و غرب دنیای باستان، همچون یکی از مقاصد و منازل و معابر معتبر سفرهای تجاری روزگار باستان مابین ورارودان (ماورالنهر) در دوردست‌های مشرق خویش از یک سوی و میانرودان (بین‌النهرین) در نزدیکی‌های مغرب خویش از سوی دیگر عمل می‌کرده است؛ و کیست که نداند در این شط جاری و در این شاهراه مهم، و در این شریان و جریان عظیم مبادلاتی فقط و فقط مال‌التجاره میان مشرق و مغرب دست به دست نمی‌شد که اندیشه‌ها و انگاره‌ها و باورها و کیشها به اقصای دور و نزدیک جهان راه می‌جستند و مخاطبان و نیوشندگان خویش را می‌یافتند. پس هگمتانه طی حیات دیرینه‌سال خود در کنار جابه‌جا کردن مجموعۀ مال و منال و اموال مادی کاروانیان تاریخ همچنین در مقام امانتدار دارایی‌های معنوی و تأثیرگذار در حرکت و صیرورت تاریخ عمل می‌کرده و نقشی درخور خویش در فراز آمدن و برکشیده ‌شدن معنا و مفهوم بشریت و تمدن بشری ایفا کرده است.

بیست‌ودومین فصل کاوش‌های باستان‌شناختی تپه هگمتانه

مهرداد ملکزاده سرپرست هیئت باستان‌شناسی امروز شنبه 28 تیرماه 99 با اعلام این خبر گفت: «بیست‌ودومین فصل کاوش‌های باستان‌شناختی تپه هگمتانه در شهر همدان که از سوی ادارۀ میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع‌دستی استان همدان و پایگاه میراث فرهنگی و گردشگری هگمتانه تعریف شده بود، با مجوز پژوهشگاه انجام گرفت.»

این باستان‌شناس هدف از این کاوش را در وهلۀ نخست بازبینی در عرصه و حریم هگمتانه خصوصاً از طریق ساماندهی ضلع و جبهۀ جنوبی محوطه عنوان کرد؛ جایی که با بخشی از بازار سنتی و قدیمی همدان موسوم به بازار آهنگران اتصال و اصطکاک پیدا می‌کرد و این خود از دیرباز از معضلات محیطی محوطه به شمار می‌آمد که خوشبختانه با پیمایش‌ها و سنجش‌ها و تکیه بر دانسته‌ها و آموخته‌های فصول پیشین و گمانه‌زنیها چند راهکار اجرایی و عملی برای حل این مشکل طرح و پیشنهاد شد.

ملک زاده خاطرنشان کرد: «افزون بر آن هدف اداری و اجرایی، گروه کاوش تلاش کرد با استفادۀ بهینه از فرصت فراهم‌آمده، به پاره‌ای از اهداف علمی و پژوهشی خود نیز دست یابد.»

او تصریح کرد: «ناگفته پیداست به دلیل تنگناهای مالی موجود، گروه‌های باستان‌شناسی در سال‌های اخیر با مشکلات عدیده‌ای دست به گریبان هستند، به تبع آن گروه کاوش فصل بیست‌ودوم در هگمتانه هم فقط توان به کارگیری تعداد بسیار محدودی نیروی کارشناسی و کارگری را در اختیار داشت با این وصف نتایج این فصل می‌تواند امیدبخش ارزیابی شود و گروه تقریباً به تمامی اهدافی که مدنظر ‌داشت دست پیدا کرد.»

سرپرست هیئت باستان‌شناسی افزود: «عملیات میدانی کاوش در چهار کارگاه چال‌ شترخواب، برج و بارو، بازخوانی کاوش فصول 19 و 20 در نزدیکی دیوار جنوبی محوطه و گمانۀ عمیق کارگاه مرکزی ساماندهی شد.»

ملک‌زاده در تشریح  کارگاه چال‌ شترخواب گفت: «در فصل سیزدهم کاوش، به سال 1384، به سرپرستی زنده‌یاد دکتر مسعود آذرنوش، نگارنده (مهرداد ملکزاده) در مقام معاون هیئت، با همکاری علی‌اکبر وحدتی و رضا ناصری، موفق به بازکردن یک گمانۀ پیشرو در کف چال شترخواب شده بود و در عمق 300 سانتی‌متری به بقایای دیواری سنگی و در کنار آن سفال‌های شاخص دورۀ هخامنشی، عصر آهن پایانی و قدیمتر دست یافته بود؛ متأسفانه این دستاورد بسیار مهم در آن زمان محل توجه سرپرست کاوش قرار نگرفت.»

او افزود: «در فاصلۀ بیش از پانزده سالۀ مابین 1384 تا 1399 آن کارگاه بنا بر دلایل نادانسته توسط افراد یا اشخاصی ناشناخته ویران، منهدم، معدوم و با نخاله‌های ساختمانی و بعضاً زباله‌های متعفن پُر و از انظار ناپدید شده بود.»

سرپرست هیئت باستان‌شناسی اظهار کرذ: «گروه کاوش فصل بیست‌ودوم با بازکردن سه گمانۀ 5/2 در 5/2 متر آن گمانۀ پیشرو را مجدداً گشود و در عمق 320 سانتی‌متری موفق به کشف ادامۀ دیوار سنگی پیشگفته و محل برگشت و کنج 90 درجۀ آن شد.افزون بر آن تعداد بسیاری یافته‌های سفالی مربوط به دورۀ هخامنشی، عصر آهن پایانی، قدیمتر (و نمونه‌هایی احتمالاً از عصر مفرغ) به دست آمد.»

این باستان‌شناس در ادامه با اشاره به فعالیت‌های صورت گرفته در کارگاه برج و بارو تصریح کرد: «استاد دکتر محمدرحیم صراف طی یازده فصل (1362 تا 1379) بقایای معماری منظم و هندسی خاصی را در جای‌جای عرصۀ تپۀ هگمتانه کاویده است، ایشان با تبعیت از آن شبکۀ معماری با نظم مربعاتی، پس از کشف و کاوش بخش‌های از بارو و دو برج، طرحی برای بازسازی و ادامۀ برج و بارو پیشنهاد کرده که در برخورد و مواجه با بقایای معماری و خصوصا پستی و بلندی‌های توپوگرافیک تپه عملا ناموجود و احتمال وجودش ناممکن به نظر می‌آمد.»

او تصریح کرد: «گروه کاوش فصل بیست‌ودوم با ایجاد کارگاهی متکی و متناسب با توپوگرافی تپه در جایی که انتظار وجود بقایایی برجی در باروی باستانی را داشت موفق به کشف آن شد. از مهمترین یافته‌های سفالی این کارگاه تکه‌ای از سفالینه‌ای معروف و مشخص در باستان‌شناسی عصر آهن پایانی است که اصطلاحاً ’پیالۀ مادی‘ (‘Median bowl’) نامیده می‌شود.»

سرپرست هیئت باستان‌شناسی در تشریح  کارگاه بازخوانی کاوش فصول 19 و 20 در نزدیکی دیوار جنوبی محوطه خاطرنشان کرد: «در این کارگاه برای مشخص کردن نحوۀ ارتباط معماری منظم مربعاتی معروف تپه هگمتانه با لایه‌های احتمالی زیرین و دیرین در پای یکی از دیوارهای یافت شدۀ فصول پیشین گمانه‌ای پیشرو ایجاد شد که نشان داد آن دیوارها مستقیما روی خشت‌هایی تقریباً همسان ولی قدیمی‌تر بنا شده است.»

ملک‌زاده با تشریح فعالیت‌های صورت گرفته در گمانۀ عمیق کارگاه مرکزی افزود: «پس از گسترش خاکبرداری در کارگاه مرکزی طی فصل پنجم کاوش (1373) و فصول بعدی، که منجر به پیدایی آن معماری معروف منظم شبکه‌بندی‌شده (۱۷/۵ در ۱۷/۵ متر) شد  و در پی آن فهم پیمون‌بندی (modulation) حاکم بر آن شبکه‌بندی، دکتر صراف تا واپسین روزهای حضور خویش در مقام سرپرستی کاوش‌ها تمامی توان و همت خود را صرف یافتن و کاویدن بافت‌ها و بخش‌هایی بیشتر از آن معماری در نقاط مختلف پهنۀ تپه هگمتانه کرد.»

او در پایان تصریح کرد: «به نظر می‌رسد گروه کاوش فصل بیست‌ودوم پس از 37 سال از آغاز کاوش‌ها در سال 1362 و پس از گذشت شش دهه از انتخاب محل تپه هگمتانه در بافت قدیمی شهر همدان کنونی برای جستجوی بقایای مادّی دورۀ ماد در دهۀ 1340، به مواد فرهنگی آن دوره در بافت و بستری نسبتاً مطمئن دست پیدا کرده است.»

نظر دهید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

نام
ایمیل
وب سایت